من و همسرم تقریبا ی سال عقدیم ی شب همسرم زنگ زد با دعوا به من گفت چرا رفتی کلاس زبان در صورتی که من بهت گفتم نرو ، در صورتی که خودش موافق بود اونروزکع من نرم کلاس خلاصه اینکه همسرم دنبال بهونه بود برای قهر ... از دیشب که قهر کرد من امشب بهش زنگ زدم گفت شما؟؟؟؟ و بعد پیامک کرد که دیگه تموم و من زنی که اینجوری باشه و حرف شوهرش رو گوش نده نمیخوام ، به پدرم گفتم و ایشون تماس گرفت بهش و گفت کی طلاقش میدی ؟گفت هروقت شما بگی. و بابام گفت پس فردا صبح بیا با بابات ، بعدش بهم پیامک کرد که بابات زیر پاسخ علف سبز شه درخواست بده طلاقت نمیدم ، بعد دوساعت گفت نه باید بیاد دادخواست بده ، بابام بهم گفت دخترم خودتو دیگه کوچیک نکن و من حلش میکنم اگه از اول همین باشه زندگی سختی خواهی داشت .... ما تا حالا دعوامون اینجوری نشده بود ، باورم نمیشه از اولم دوستم نداشته ، کمکم کنید توروخدا